استراتژی جدید امنیت‌ملی آمریکا آیا جنگ سرد دیگری در راه است؟

قاسم محب‌علی- در آخرین‌ماه سال‌گذشته میلادی، دولت ترامپ نسخه تازه و متفاوتی از استراتژی امنیت ملی امریکا را منتشر کرد. (آخرین سند استراتژی امنیت ملی این کشور سه سال قبل در سال 2015 و در دولت اوباما تنظیم شده بود.)
سند جدید که بر مبنای شعار انتخاباتی آقای ترامپ یعنی «آمریکا اول» تنظیم شده و مدعی واقع‌گرایی اصولی است، قدرت نظامی برتر را، ضامن صلح و امنیت می‌داند و گفت‌وگو از موضع قدرت را، موثر و امکان‌پذیر.
این سند، برخلاف آخرین سند منتشرشده در زمان اوباما، نه‌تنها مشخصاً گلوبالیسم (روند جهانی‌شدن) را نادیده گرفته‌است، بلکه آن را چالش و تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا تلقی کرده و آمریکای امن را نه با جهان امن، بلکه در سایه دیوارکشی به‌دور آن و بستن منافذ و ورودی‌ها بر مهاجرین، کاهش واردات و بی‌نیازکردن آمریکا به انرژی و کالای خارجی، نوسازی زرادخانه هسته‌ای و ارتقای قدرت نظامی، مهار رقبا از طریق برتری قوای استراتژیک و حمایت از متحدین و دوستان آمریکا و آن‌گونه که می‌گوید: «کشورهایی که نگرشی مشابه آمریکا دارند» می‌داند.
این سند سه‌سطح یا سه‌دسته چالش و تهدید امنیت‌ملی برای آمریکا تعریف کرده‌است که عبارتند از:


تهدیدات کلان و دراز مدت: چین و روسیه
به باور این سند «چین و روسیه قدرت، نفوذ و منافع ایالات متحده را به‌چالش می‌کشند و برای تضعیف امنیت و شکوفایی ایالات متحده تلاش می‌کنند. آن‌ها مصمم هستند آزادی و عدالت موجود در اقتصاد آمریکا را محدود کنند، ارتش‌های خود را بزرگ‌تر کنند و بر اطلاعات و داده‌ها کنترل داشته‌باشند تا بتوانند جوامع خود را سرکوب کنند و نفوذ خود را گسترش دهند.»
تهدید حکومت‌های یاغی و سرکش: کره‌شمالی و ایران
در این سند آمده‌است: «دیکتاتوری‌های کره‌شمالی و جمهوری‌اسلامی‌ایران مصمم هستند مناطق را بی‌ثبات کنند، ایالات متحده و هم‌پیمانان ما را تهدید کنند و مردم خود را به‌توحش بکشانند.»
تهدید گروه‌های فراملیتی
بر اساس متن این استراتژی: «گروه‌های تهدید فراملیتی از تروریست‌های جهادگر گرفته تا سازمان‌های جنایی فراملیتی، فعالانه در تلاش برای آسیب‌زدن به ایالات متحده‌ای‌ها، هستند.»
دولت ترامپ در استراتژی اعلامیِ خود تاکید می‌کند که حفظ امنیت و منافع ملی آمریکا: «مستلزم آن است که ایالات متحده در سیاست‌های دو دهه گذشته خود بازنگری کند، سیاست‌هایی که براساس این فرض بودند که تعامل با رقبا و مشارکت‌دادن آن‌ها در نهادهای بین‌المللی و امور تجاری جهانی، آن‌ها را به بازیگرانی معتدل و شرکایی قابل‌اعتماد تبدیل خواهدکرد؛ اما مشخص شده‌است که این فرض، اشتباه بوده است.»
در واقع جوهره رویکرد دولت ترامپ و نظامیان صاحب‌مقام در بازگشت به رویکرد‌های سنتی‌ژئوپلتیکی و سرزمین‌محور است و بر همین‌اساس، همه ابزار و امکانات صرفاً باید در خدمت امنیت سرزمین و منافع ملی آمریکا قرار گیرد و سیاست خارجی و مناسبات با دیگر کشور‌ها ضرورتاً باید در خدمت این استراتژی یک‌سویه قرار گیرد. در این سند آمده‌است که «اختلافات ما با آن دسته از دولی که رقیب یا دشمن ما محسوب می‌شوند از طریق تعامل و مشارکت، حل‌وفصل نخواهد شد.»
موارد مزبور در کنار دیدگاه مقابله با روند جهانی‌شدن، نادیده‌گرفتن نقش سازمان ملل متحد و ارگان‌های بین‌المللی و ضد مهاجرتی و قراردادن آن‌ها در زمره تهدیدات امنیت ملی امریکا از جمله تغییرات جدی و محوری در رویکرد‌های دولت ترامپ نسبت به رویکرد‌های دولت قبلی است.
تاکید بر نگرش رئالیستی یا آن‌چه این سند، واقع‌گراییِ اصولی می‌خواند، مشخصاً دیدگاه‌های بشردوستانه، ایده‌آلیستی و آرمان‌گرایانه آقای اوباما را درخصوص حکمرانی جهانی، نظم و مناسبات بین‌المللی مردود می‌داند و برخلاف وی که امنیت آمریکا را در جهانی امن و توام با احساس امنیت دیگر ملت‌ها و قدرت‌های خرد و کلان می‌دید، آقای ترامپ و دستیاران عمدتاً نظامی و راست‌گرای او، صرفا امنیت آمریکا را مقدم بر امنیت دیگران تلقی می‌کنند و امنیت دیگران را در گروی برقراری امنیتِ آمریکای مد نظر آنان می‌دانند، که همان آمریکای طلایی و ایده‌آلِ نژاد سفید است، همان آمریکایی که حق دارد برای حفظ امنیت و منافع خود، منافع و امنیت دیگران را نادیده بگیرد و منافع و امنیت خود را مافوق و فارق از معاهدات و تکالیف بین‌المللی ببیند. بررسی این سند و مشاهده گفتمان و رفتار شخص ترامپ و خانم نیکی هیلی، نماینده منصوب وی در سازمان ملل و شورای امنیت، حکایت از این امر دارد: آمریکا تا هنگامی که این مجامع در خدمت خواسته‌ها و منافع مدِ نظر آنان باشند، از آن‌ها حمایت می‌کند و خود را به مصوبات و منشور آن‌ها پای‌بند می‌داند.
در نقد و تحلیل راهبرد اعلامیِ حکومت فعلی آمریکا، جدا از نگرش‌ها و ویژگی‌های غیرمتعارف شخصِ آقای ترامپ، می‌توان در ادبیات و جوهره این سند، موسوم به استراتژی امنیت آمریکا، رگه‌ها و ردپاهایی از نگرش‌های میلیتاریستی و زورمدارانه صاحبان صنایع نظامی و نفتی و کمپانی‌های سخت‌افزاری نسل‌های پیشین انقلاب صنعتی، بنیادگرایان نژادی و مسیحی، آنگلوساکسون‌ها و مبلغین کلیسای اونگلیست و خصوصاً سرمایه‌داران یهودی آمریکا و لابیِ اسراییلی را مشاهده کرد.
درواقع تلنبارشدن و به یک‌باره کنار هم‌ قرارگرفتن نگرانی‌های گوناگون اقشار و طبقات متوسط، سنتی و محافل ذی‌نفوذ سفیدپوستان از تغییر تدریجی ترکیب جمعیتی ناشی از مهاجرت و افزایش نفوس سیاهان و لاتین‌تباران، تغییرات تکنولوژیکی و عواقب و آثار روند جهانی‌شدن بر اقتصاد و اجتماع آمریکا که منجر به‌ازدست‌رفتن اکثریت مطلق و سلطه تمام‌عیار سفیدپوستان شمال اروپایی و برآمدن اقشار و عناصر رنگین‌پوست و مهاجر، جابه‌جایی و انتقال شتاب‌دار قدرت و ثروت به‌سمت آنان در داخل و برآمدن رقبای بزرگ اقتصادی و نظامی و بعضاً فرهنگی در سطح جهان و ترس از عقب‌افتادن در رقابت‌های داخلی و خارجی را می‌توان عامل و زمینه‌ساز شکل‌گیری وضعیت فعلی حاکم بر آمریکا،‌ فعل و انفعالات و تنش‌های داخلی و خارجی آن، ارزیابی کرد. وضعیتی که نه‌تنها برای خود جامعه آمریکایی بلکه با توجه به نقش و موقعیت آمریکا در جامعه‌جهانی ممکن است در امنیت، صلح و ثبات جهان، اقتصاد و تجارت بین‌الملل و ساختارهای قدرتِ حقوقی ، پیامد‌ها و اثرات منفی و بعضاً خطرناک در ابعاد مختلف و از جمله شکل‌گیری جنگ‌ها و بی‌ثباتی‌های روز‌افزون داشته‌باشد.
آن‌چه که به‌ویژه ما در ایران باید به‌صورتی جدی به‌آن توجه داشته باشیم این‌است که جمهوری‌اسلامی‌ایران در کنار کره‌شمالی به‌عنوان دولت یاغی و تهدیدکننده منافع و امنیت آمریکا، دوستان و متحدین منطقه‌ای و بین‌المللی آمریکا دیده شده‌است. با این‌که در این استراتژی چین و روسیه به‌عنوان تهدیدات و چالش‌های عمده آمریکا در طی دهه‌های آینده مطرح شده‌اند و هدف غائی استراتژی مزبور، مهار و کنترل این دو قدرت، خصوصاً چین است، از امکان هم‌زمانِ همکاری و مشارکت در عرصه‌های ممکن و توسعه روابط دوجانبه با این دو کشور، استقبال کرده‌است؛ اما در آن اشتیاقی برای همکاری و تلطیف علائق با جمهوری‌اسلامی‌ایران و کره‌شمالی به‌چشم نمی‌خورد. به‌عبارت دیگر به‌نظر می‌رسد دولت ترامپ و عناصر افراطی حامی آن، قصد دارند با بزرگ‌نمایی و هراسناک قلمدادکردن تهدیدات ناشی از گروه‌های تروریستی اصطلاحاً جهادی -و فراتر از آن ایران و کره‌شمالی-، زمینه گسترش حضور مستقیم و احیاناً مداخله نظامی خویش در مناطق مختلف پیرامونی این دو را فراهم‌کنند و رقابت‌های تسلیحاتی را تشدیدکنند و بازار فروش تسلیحات و خدمات نظامی را هم بیشتر کنند و به‌گفته خودشان فرصت صدور امنیت و ثبات را گسترده سازند، علاوه‌براین، آن‌ها می‌خواهند با این بزرگ‌نمایی و با استفاده از این مستمسک‌ها و بهانه‌ها، امکان تداوم و تقویت اتحادیه‌ها و پیمان‌های نظامی فعلی را حفظ و افزایش بودجه نظامی سرسام‌آور فعلی و اجرایی‌کردن پروژه‌های بلندپروازانه نظامی را توجیه کنند و زمینه شکل‌گیری انواع جدید اتحادیه‌ها و پیمان‌های نظامی را در حوزه‌های آسیا و آفریقا و گرداگرد چین و روسیه فراهم‌آورند. آن‌ها می‌خواهند، مانند کمربندی که در زمان جنگ سرد از اروپای غربی تا شرق دور با استفاده از ناتو، سنتو، سیتو و هم‌پیمانی با ژاپن، کره‌جنوبی و استرالیا در اطراف بلوک شرق و اتحاد جماهیر شوروی سابق کشیده بودند، با افزودن هند، عربستان و دول عربِ خاورمیانه، دیواره‌ای تحت‌رهبری آمریکا به‌گرد روسیه و چین و مناطق تحت نفوذ آنان بکشند. در‌نهایت چین و روسیه را همانند آن دوران، وارد یک مسابقه پرهزینه نظامی و برقراری موازنه قوای استراتژیک کنند و با این ترتیبات، سرعت رشد و توسعه آنان را کُند کنند و آنان را از اندیشه رقابت و تلاش جهت برتری بر آمریکا و تبدیل‌شدن به قدرت‌های جهانی بازدارند.
البته عملی‌بودن یا نبودن آرزو‌ها و بعضاً جاه‌طلبی‌های گروه حاکم بر آمریکا در عمل به عوامل و تحولات بسیاری بستگی داشته و خواهد داشت؛ اما از نظر نباید دور بماند که پیشبرد این راهبرد محتاج تشدید بحران‌های حاد و مزمن فعلی و احیاناً تولید بحران‌ها، منازعات تازه و تحریک دیگران برای شکل‌گیری آن‌ها خواهد بود. اشتیاق جنگ‌طلبان و تندرو‌های کاخ سفید ترامپ و همکارانش به افزایش تنش‌ها و واردکردن آمریکا در جنگ و درگیری‌های محدود و بعضاً با مقاصد چندگانه و حتی متناقض، می‌تواند همانند دوران حکومت جرج دبلیو بوش، قربانیان دیگری به‌دنبال داشته‌باشد. علی‌القاعده همچون قرن‌ گذشته و دو دهه اخیر، روسیه و چین هدف‌های مستقیم اقدامات یا درگیری‌های نظامی نخواهند بود. حوادثی مانند ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ یا برنامه هسته‌ای و موشکی قدرت‌های متوسط و کوچک متخاصم یا دارای استعداد مخاصمه، می‌تواند بهانه و توجیه لازم را برای پیگیری مقاصد، پیاده‌سازی و پیشبرد برنامه‌های «آمریکا اول» ترامپ و نظامیان همکار وی، فراهم کند.
سایر اخبار این روزنامه
طیبه سیاووشی عضو کمیسیون تلفیق بودجه: با اذن مقام معظم رهبری 150 میلیون دلار برای مقابله با ریزگردها اختصاص می‌یابد امیر صادقی کنجانی با آهنگسازی برای کودک خاموش درخشید یک ایرانی در راه جایزه اسکار گزارش میدانی خبرنگار همدلی از سه روز هم‌نشینی با زلزله‌زدگان سر پل ذهاب کرمانشاه: «هنوز» می‌سوزم از داغ زلزله با رای کمیسیون تلفیق150 میلیون دلار از محل صندوق توسعه ملی به رسانه ملی اختصاص یافت روایتی از لغو اجرای «روز عقیم» در جشنواره تئاتر فجر و واکنش ها به کنار گذاشتن آن؛ در حالی‌که مسئولان حق اعتراض را به رسمیت شناختند بازنشستگان خواستار برگزاری تجمع شدند استراتژی جدید امنیت‌ملی آمریکا آیا جنگ سرد دیگری در راه است؟ «همدلی» از جزئیات بیمه دست‌فروشان در گفت‌وگو با معاون وزیرکار گزارش می‌دهد دست‌فروشان اهوازی زیرچتر بیمه عباس علی توتونچی تزریق آرامش و ثبات در گفتگوی روحانی «سنگ اندازیِ وکلاء»،از دریچه نگاهِ آیت‌الله! امیر صادقی کنجانی با آهنگسازی برای کودک خاموش درخشید یک ایرانی در راه جایزه اسکار پنجمین تغییر در مدیریت بانک ها در دولت دوازدهم رقم خورد مدیرعامل بانک صادرات ایران استعفا کرد طیبه سیاووشی عضو کمیسیون تلفیق بودجه: با اذن مقام معظم رهبری 150 میلیون دلار برای مقابله با ریزگردها اختصاص می‌یابد